per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2007-06-01
18
2
2
11
2426
Research Paper
ارزیابی صرفهجویی در مصرف آب خانگی به واسطه استفاده ازح قطعات کاهنده مصرف
Assessment of Residential Water Conservation due to Using Low-Flow Fixtures
احمد ملکی نسب
maleki_nasab@yahoo.com
1
احمد ابریشمچی
ahmad.abrishamchi@gmail.com
2
مسعود تجریشی
tajrishy@sharif.edu
3
کارشناس ارشد مهندسی عمران- آب، دانشگاه صنعتی شریف
استاد دانشکده مهندسی عمران، دانشگاه صنعتی شریف
دانشیار دانشکده مهندسی عمران، دانشگاه صنعتی شریف
رشد جمعیت و توسعه اقتصادی- اجتماعی موجب افزایش تقاضای آب شهری شده است. به طور معمول، مصرف آب خانگی اصلیترین بخش مصرف آب شهری را تشکیل میدهد. از جملة مؤثرترین اقدامات برای صرفهجویی در مصرف آب خانگی، استفاده از قطعات و تجهیزاتی میباشد که بدین منظور طراحی شدهاند. در این مقاله، استفاده از قطعات کاهنده مصرف شامل سرشیر و سردوش کم مصرف آب، در سطح شهر کاشان مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای این منظور از میان مشترکین خانگی شهر کاشان دو گروه 40 تایی شاهد و تیمار به صورت تصادفی انتخاب شد. قطعات کاهنده مصرف در منازل گروه تیمار نصب گردید و مصرف آب دو گروه در یک دوره یک ماهه بررسی شد. طبق نتایج تحقیق، نصب این قطعات حدود 22 درصد مصرف آب خانگی را کاهش میدهد. بررسی تقاضا و تأمین آب شهر کاشان در سالهای آینده نشان میدهد که استفاده از این قطعات در سطح شهر میتواند نیاز به اجرای طرحهای آینده تأمین آب را تا 6 سال به تأخیر اندازد. برآورد نسبت سود به هزینه استفاده از این روش صرفهجویی برای شهر کاشان در حدود 5/8 به 1 میباشد. در انتها، رضایت مصرفکنندگان از کیفیت کارکرد قطعات نیز بررسی شده است.
Increasing population and socioeconomic development have led to increased urban water demand. Residential use forms the principal portion of urban water consumption. One of the most effective residential water conservation measures is using low-flow fixtures and devices designed for this purpose. In this paper, conservation results of using low-flow fixtures including low-flow showerheads and faucet aerators are evaluated in the city of Kashan. For this purpose, two groups of 40 households were randomly selected as experimental and control groups. The fixtures were installed in the houses of the experimental group and water consumption was measured over one month. Results indicate that retrofitting with these fixtures reduces residential water consumption by about 22 percent. Projections of Kashan’s future water demand and supply indicate that using these fixtures by Kashan residents can delay the need for new water supply projects by up to 6 years. Cost-benefit ratio of this conservation measure for Kashan is estimated to be 5.8 to 1. Finally, user satisfaction of retrofitting with these fixtures is evaluated.
https://www.wwjournal.ir/article_2426_1d92edc94231048f657373f2755b5d53.pdf
قطعات کاهنده مصرف
صرفهجویی آب
مصرف آب خانگی
مدیریت تقاضا
رضایت مصرفکننده
Low-Flow Fixtures
Water conservation
Residential Water Consumption
Demand management
user satisfaction
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2007-06-01
18
2
12
19
2427
Research Paper
بررسی کارآیی روش احیای زیستی در حذف آلودگی هیدروکربورهای حلقوی (PAHs) از آبهای خلیج فارس
Bioremediation of PAHs for the Persian Gulf Water by RBCp and MBBR Contactors
پروین ناهید
nahid@sharif.edu
1
منوچهر وثوقی
vosoughi@sharif.edu
2
ایران عالمزاده
alemzadeh@sharif.edu
3
علی محمد صنعتی
am_sanati@yahoo.co.uk
4
مربی مرکز تحقیقات مهندسی بیوشیمی، دانشکده مهندسی شیمی، دانشگاه صنعتی شریف
استاد مرکز تحقیقات مهندسی بیوشیمی، دانشکده مهندسی شیمی، دانشگاه صنعتی شریف
استاد مرکز تحقیقات مهندسی بیوشیمی، دانشکده مهندسی شیمی، دانشگاه صنعتی شریف
مربی، مرکز مطالعات و پژوهشهای خلیج فارس، دانشگاه خلیج فارس
در این تحقیق آلودگی آب خلیج فارس به مواد نفتی در نقاطی نزدیک به سواحل استان بوشهر اندازهگیری و مورد بررسی قرار گرفت. مناطق امام حسن (ع) و عسلویه مهمترین مناطق از نظر نزدیکی به بندرگاه و تأسیسات نفتی میباشند که دارای آلودگی بالا هستند. میزان هیدروکربورهای حلقوی (PAHs) در این نقاط به ترتیب ppm 9/83 و ppm 1/29 میباشد. PAH ها ترکیبات آروماتیک با حلقههای به هم پیوسته بنزنی مانند نفتالین و فنانترن میباشند که به صورت آلاینده از طریق پالایشگاههای نفت، پساب کارخانههای تولید کک و غیره وارد محیط زیست میگردند. از رسوبات سواحل این مناطق نمونهبرداری و باکتریهای تجزیه کننده مواد نفتی جداسازی گردید. هشت گونه باکتری که قابلیت رشد و تکثیر در رسوبات آلوده به مواد نفتی داشتند، شناسایی شدند. غالب این باکتریها در گروه سودوموناس، گرم منفی و کاتالاز مثبت بودند. سپس توانایی سویههای جدا شده مورد بررسی قرار گرفت و نتیجهگیری شد که 4 سویه از باکتریهای فوق بهترین هستند. بعد در بیو راکتور RBCp فعالیت آنها به صورت مخلوط مطالعه گردید. در حالت پایدار کاهش COD به حدود 73 و PAHsبه 66 درصد رسید. حذف بیولوژیکی TPH نیز در یک راکتور بیو فیلمی با بستر متحرک (MBBR) و با حضور باکتریهای فوق در سه زمان ماند هیدرولیکی 18، 36 و 48 ساعت در COD های مابین 800 تا 2000 میلیگرم بر لیتر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان میدهد که با کشت مخلوط و میکروبهای جدا شده حداکثر حذف COD و TOC به ترتیب به81 و 79 درصد میرسد.
Oil and heavy metals pollution was investigated in the Persian Gulf coastal waters near Booshehr Province. The most polluted areas were found to be Imam Hassan and Assalluyeh, showing PAH (Polycyclic Aromatic Hydrocarbons) levels of 9.83 and 1.29 ppm, respectively. PAHs such as naphthalene and phenanthrene (pollutants with petroleum, coke, and industrial origins) find their way into the environment. Soil samples were taken from these polluted areas to isolate species of bacteria with the highest biodegradation capability. Eight species were recognized, most of which belonged to the pseudomonas, gram negative, and catalase positive organisms. The species were tested for their biological removal capability and the best four were used in a RBCp bioreactor to study their pollutant removal capability. Under steady conditions, a COD removal of 73% and a PAHs removal of 66% were recorded. A moving bed bioreactor (MBBR) was also used to investigate TPH biological removal using the same bacteria. The experiments were performed under three acclimatization periods of 48, 36, and 18 hours within a COD range of 800-2000 mg/l. The results showed that maximum COD and TOC removal efficiencies of 81% and 79%, respectively, can be achieved in mixed growths of the isolated bacteria.
https://www.wwjournal.ir/article_2427_aeb62b31cbb4f77a83863fe123c5cd5d.pdf
حذف بیولوژیکی
آلودگی نفتی خلیج فارس
هیدروکربورهای حلقوی
راکتورهای MBBR و RBCp
Biological Removal
The Persian Gulf Petroleum Pollution
PAHs
MBBR Reactors
RBCp
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2007-06-01
18
2
20
27
2428
Research Paper
ارزیابی تأثیر نوع ماده منعقد کننده بر شاخصهای بهرهبرداری در فرآیند فیلتراسیون مستقیم
Evaluation of Impact of Coagulant Type on Operation Parameters in Direct Filtration
علی ترابیان
atorabi@ut.ac.ir
1
مهدی صفاییفر
msafaaiefar@yahoo.com
2
عبداله رشیدی مهرآبادی
3
دانشیار دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران
کارشناس ارشد مهندسی عمران- محیط زیست، دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران
استادیار گروه آب و فاضلاب دانشگاه صنعت آب و برق (شهید عباسپور)
نتایج بسیاری پیرامون عملکرد بهتر پلیآلومینیوم کلراید به عنوان ماده منعقدکننده در مقایسه با سایر مواد منعقدکننده نظیر سولفات آلومینیوم و کلرور فریک در فرآیند تصفیه متعارف در شرایط کدورت متوسط و بالا گزارش شده است. کارآمدی مذکور را میتوان شامل مقدار مورد نیاز کمتر، تشکیل لختههای درشتتر، کاهش مدت زمان تهنشینی فلاک، تولید لجن کمتر، عدم نیاز به تنظیم قلیائیت به وسیله آهک و دیگر پارامترها دانست. آب تصفیهخانههای کشور عمدتاً از منابع آبی پشت سد تأمین میگردد که دارای کدورت پایین میباشند و در برخی موارد نیز از فرآیند فیلتراسیون مستقیم جهت تصفیه استفاده میشود، از اینرو، در این تحقیق به منظور ارزیابی تأثیر مواد منعقدکننده مختلف نظیر کلرور فریک و پلیآلومینیوم کلراید در کدورتهای پایین و فرآیند فیلتراسیون مستقیم و تعیین مؤثرترین نوع ماده منعقدکننده از نقطه نظر راندمان حذف ذرات و راندمان حذف کدورت، با استفاده از پایلوت آزمایشگاهی، آزمایش کاملی با در نظر گرفتن تأثیر عواملی چون نوع ماده منعقد کننده، نرخ فیلتراسیون و میزان تزریق ماده منعقد کننده بر عملکرد صافی انجام پذیرفت. نتایج حاصل از تحقیق حاضر مشخص کرد میانگین کدورت خروجی، میانگین تعداد ذرات خروجی، منحنی تغییرات کدورت خروجی و منحنی تغییرات تعداد ذرات خروجی در طول عملکرد صافی، در حالت استفاده از پلی آلومینیوم کلراید نسبت به کلرور فریک کمتر بوده است و با افزایش نرخ فیلتراسیون میانگین کدورت و تعداد ذرات خروجی افزایش یافته است. همچنین نتایج حاصل از بررسی حالت تزریق 2 میلیگرم بر لیتر پلی آلومینیوم کلراید (حالت ضعیف انعقاد و لختهسازی) و مقایسه آن با حالت تزریق 5 میلیگرم بر لیتر کلرور فریک (حالت خوب انعقاد و لختهسازی) بیانگر بالاتر بودن میانگین حذف کدورت و کمتر بودن راندمان حذف کدورت و ذرات، در حالت انعقاد و لختهسازی ضعیف بوده است.
Numerous advantages have been reported on PAC (poly aluminum chloride) used as a coagulant over other coagulants such as alum and ferric chloride used in conventional water treatment process with medium and high turbidity levels. These include lower amounts of PACL required specially in removing turbidity, larger floc grain formation, reduced floc sedimentation time, lower sludge production, and relaxation of the need for pH adjustment by lime, among others. The present study aims to evaluate the effects of different coagulants such as ferric chloride and PACL on direct filtration and to identify the most effective material based on both turbidity and particle removal efficiencies. A perfectly experimental pilot system, including raw water preparation, coagulation, flocculation, distribution measurement, and filtration units, was designed and used. Raw water turbidity level in the experimental pilot was below 10 NTU. The effects of various parameters such as coagulant type, filtration rate, and coagulant dosage on the performance of the filter were investigated. The results obtained from several filtration cycles under different conditions indicated that average effluent turbidity level, effluent particle numbers, effluent turbidity variation graph, and effluent particle graph were lower throughout the filtration cycle when PACL was used compared to when ferric chloride was used as the coagulant. Increasing filtration rate led to increased turbidity and particle number. Addition of 2 mg/l of PACL (poor coagulation and flocculation scenario) was compared with addition of 5 mg/l of ferric chloride (strong coagulation and flocculation scenario). The results indicated that higher average values of turbidity removal but lower turbidity and particle removal efficiencies obtained in the case of the poor coagulation and flocculation scenario.
https://www.wwjournal.ir/article_2428_d6503f60b1beb30fbe4801e1423c4d06.pdf
فیلتراسیون مستقیم
پلیآلومینیوم کلراید
کلرور فریک
کدورت آب
Direct Filtration
Poly Aluminum Chloride
Ferric Chloride
Water Turbidity
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2007-06-01
18
2
28
34
2429
Research Paper
بررسی قابلیت استفاده از فرآیند الکتروکواگولاسیون با استفاده از الکترودهای آلومینیومی در حذف فلز سنگین کروم ((Cr+6 از محیطهای آبی
Chromium (Cr+6) Removal from Aqueous Environments by Electrocoagulation Process Using Aluminum Electrodes
امیرحسین محوی
ahmahvi@yahoo.com
1
ادریس بذرافشان
ed_bazrafshan@yahoo.com
2
علیرضا مصداقینیا
3
سیمین ناصری
naserise@tums.ac.ir
4
فروغ واعظی
for_vaezi@yahoo.com
5
استادیار دانشکده بهداشت و مرکز تحقیقات محیط زیست، دانشگاه علوم پزشکی تهران
دانشجوی دکترای بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی تهران
استاد دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
استاد دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
دانشیار دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
هدف از این مطالعه ارزیابی راندمان حذف کروم از فاضلابهای صنعتی توسط فرآیند الکتروکواگولاسیون است. این بررسی یک مطالعه تجربی در مقیاس آزمایشگاهی است که به شکل پایلوت به انجام رسید. یک مخزن شیشه ای به حجم 87/1 لیتر (حجم مؤثر یک لیتر) حاوی چهار الکترود صفحهای از جنس آلومینیوم جهت مطالعه مورد استفاده قرار گرفت. الکترودها به روش دو قطبی به یک منبع تغذیه (به منظور تبدیل جریان برق متناوب به مستقیم) متصل شدند. در ابتدا مخزن با فاضلاب سنتتیک حاوی فلز سنگین کروم در غلظتهای اولیه 5، 50 و 500 میلیگرم بر لیتر پر شد و سپس عملیات واکنش آغاز گشت. درصد حذف یون کروم در مقادیر pH برابر 3، 7 و 10 ، در گستره پتانسیل الکتریکی 20، 30 و 40 ولت و در زمانهای واکنش 20، 40 و 60 دقیقه تعیین مقدار شد. نتایج آزمایشها حاکی از آن بود که بالاترین راندمان حذف یون کروم در pH برابر 3 و اختلاف پتانسیل 40 ولت حاصل میشود. از طرفی نتایج نشان داد که با افزایش غلظت یون کروم زمان مورد نیاز برای دستیابی به راندمان حذف مناسب نیز میباید افزایش یابد. در مجموع مشخص شد که فرآیند الکتروکواگولاسیون با استفاده از الکترودهای آلومینیومی به عنوان روشی مناسب و مطمئن جهت تصفیه پسابهای حاوی فلز سنگین کروم میتواند مورد استفاده قرار گیرد و با توجه به راندمان بالای حذف میتوان پساب خروجی را با اطمینان در محیط تخلیه نمود.
The performance of electrocoagulation, with aluminum sacrificial anode, has been investigated. for removal of Cr (VI)), Several working parameters, such as pollutant concentration, pH, electrical potential, COD, turbidity, and reaction time were studied in an attempt to achieve higher removal efficiency levels. Solutions of varying chromium concentrations (5-50-500 ppm) were prepared. To follow the progress of the treatment, samples of 25ml were taken at 20 min intervals for up to 1 h and then filtered (0.45 μ) to eliminate sludge formed during electrolysis. The pH of the initial solution was also varied to study its effects on chromium removal efficiency. Results obtained with synthetic wastewater revealed that the most effective chromium removal efficiency could be achieved when a constant pH level of 3 was maintained. In addition, increased electrical potential, within the range of 20-40V, enhanced treatment rate without affecting the charge loading, but required reduced metal ion concentrations to below admissible standard levels. The process was successfully applied to the treatment of an electroplating wastewater where an effective reduction of Cr (VI) concentration below standard limits was obtained just after 20-60 min. The method was found to be highly efficient and relatively fast compared to conventional techniques. Thus, it may be concluded that electrocoagulation process has the potential to be utilized for the cost-effective removal of heavy metals from water and wastewater.
https://www.wwjournal.ir/article_2429_f5176ca1139a13750675a076aca7bde7.pdf
الکتروکواگولاسیون
الکترودهای آلومینیومی
حذف کروم
محیطهای آبی
Electrocoagulation
Aluminum Electrodes
Chromium Removal
Aqueous Environments
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2007-06-01
18
2
35
45
2430
Research Paper
بررسی تأثیر انتخابگرهای سه مرحلهای اناکسیک بر کاهش پدیده حجیم شدن لجن
Impact of Three-Stage Anoxic Selector on Sludge Bulking Control
حجتاله منزوی
h.monzavi@gmail.com
1
پرویز منجمی
monajemi@shirazu.ac.ir
2
ایوب کریمی جشنی
ajashni@yahoo.ca
3
کارشناس ارشد بخش مهندسی راه و ساختمان دانشگاه شیراز
استاد یار بخش مهندسی راه و ساختمان دانشگاه شیراز
استاد یار بخش مهندسی راه و ساختمان دانشگاه شیراز
با وجود تحقیقات گستردهای که پیرامون پدیده حجیم شدن لجن انجام شده است، همچنان به صورتی گسترده شاهد وجود این پدیده هستیم و هنوز راه حلی جامع برای برطرف نمودن این مشکل یافت نشده است. در این تحقیق تأثیر انتخابگرهای سه مرحلهای اناکسیک بر پدیده حجیم شدن لجن تحت یک مدل آزمایشگاهی بررسی شد. این آزمایشها شامل دو پایلوت بود که یکی از آنها شامل یک حوض اختلاط کامل هوازی به همراه تهنشینی بود که قبل از آن یک انتخابگر سه مرحلهای با شرایط اناکسیک قرار داده شد (مدل آزمایشگاهی) و مدلی دیگر که تنها شامل یک حوض اختلاط کامل هوازی به همراه تهنشینی به منظور دیدن اثر انتخابگر بود (مدل شاهد). نتایج این تحقیق نشان داد که قابلیت تهنشینی لجن در انتخابگر با نسبتهای F/Mبه اندازه کافی بالا برای ایجاد نرخ حذف بالای مواد غذایی توسط میکرو ارگانیسمهای لختهساز، تحت تأثیر مکانیسم حذف مواد غذایی داخل انتخابگر و بار لختهای قرار میگیرد. به این صورت که در بارهای لختهای پایین، مکانیسم ذخیرهسازی مواد، غالب میگردد که منجر به افزایش قابلیت تهنشینی لجن شده و در بارهای لختهای بالا، مکانیسم سوخت و ساز مواد غالب میگردد که منجر به کاهش قابلیت تهنشینی لجن میشود.
Despite extensive research carried out on sludge bulking, it is still a common problem world-wide and a comprehensive solution is yet to be developed. In this research, the effect of three-stage anoxic selector on controlling activated sludge bulking is investigated in laboratory sludge systems. These experiments were carried out on two pilot plants; a three-stage anoxic selector preceding a complete mix system (experimental unit) and a complete mix system (control unit). Results from this study indicate that in selector zones with F/M ratios high enough to allow for rapid substrate uptake to occur predominately by floc forming microorganisms, the sludge settleability is influenced by the mode of substrate removal in the selector and by floc loading along the following lines. The substrate storage mechanism predominates in substrate removal for lower floc loadings, leading to improved sludge settleability, while for higher floc loadings the high rate metabolic mechanism predominates for substrate removal, leading to impoverished sludge settleability.
https://www.wwjournal.ir/article_2430_46dbd400321f85dc74a01984292685ef.pdf
حجیم شدن لجن
میکرو ارگانیسمهای رشتهای
انتخابگر سه مرحلهای اناکسیک
بار لختهای
بار لجن
Sludge Bulking
Floc Forming Microorganisms
Three-Stage Anoxic Selector
Floc Loading
Sludge Loading
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2007-06-01
18
2
46
52
2431
Research Paper
کنترل بالکینگ غیر رشتهای در فرآیند لجن فعال کارخانه نوشابهسازی در مقیاس پایلوت
Pilot Control of Viscous Bulking in the Activated Sludge Treatment of Industrial Effluent from Soft Drink Plants
محمد مهدی اصفهانی
esfahanimm@ripi.ir
1
مجید سهیلی
2
عضو هیئت علمی واحد تصفیه و بازیافت آب پژوهشگاه حفاظت صنعتی و محیط زیست پژوهشگاه صنعت نفت
پژوهشگر واحد تصفیه و بازیافت آب پژوهشگاه حفاظت صنعتی و محیط زیست پژوهشگاه صنعت نفت
بالکینگ غیر رشتهای از مهمترین مشکلات سیستمهای تصفیه پساب به روش لجن فعال در کارخانههای نوشابهسازی میباشد که منجر به کاهش راندمان تصفیه و کیفیت تهنشینی لجن میگردد. به منظور شناسایی دلایل مشکل بالکینگ غیررشتهای یکی از کارخانههای نوشابهسازی به عنوان مطالعه موردی انتخاب شد و در مقیاس نیمه صنعتی از مخازن فلزی به عنوان انتخابگر بیولوژیکی، حوضچههای هوازنی و تهنشین کننده ثانویه استفاده گردید و در نهایت مشخص شد که افزایش بار آلی فاضلاب خام و عدم تنظیم نسبت یونهای تک ظرفیتی به دو ظرفیتی از مهمترین عوامل بودند. در انتخابگر بیولوژیک با زمان اقامت 20 ساعت ضمن کاهش بارآلی فاضلاب ورودی به حوضچه هوازنی به میزان 50 درصد و تأثیر بر کاهش حالت ویسکوز بالکینگ به دلیل تولید اسیدهای چرب ، pH پساب ورودی به حوضچههای هوادهی از 12 به 6/5 کاهش یافت. تنظیم نسبت یونهای تک ظرفیتی به دو ظرفیتی در پساب ورودی حوضچه هوازنی ضمن افزایش آب گریزی سطحی باکتریها از تخریب تودههای بیولوژیک جلوگیری نموده و منجر به بهبود تهنشینی در سیستم میگردد. در این تحقیق بهترین نسبت یونهای تک ظرفیتی به دو ظرفیتی تعیین گردید. ثبات شاخص SVI و کاهش میزان بار آلودگی در پساب خروجی به کمتر از 150 میلیگرم بر لیتر بیانگر حالت پایدار سیستم میباشد.
Viscous bulking is a typical problem arising in activated sludge facilities treating effluent from soft drink plants. The drawbacks associated with this phenomenon include increased effluent organic loading and undesirable sludge settlement. In order to investigate this phenomenon, a soft drink factory was selected as a pilot plant for a case study (where metal tanks were used as a biological selector, an aeration basin, and a clarifier). The study shows that the major causes of viscous bulking are high organic loading and undesirable ratio of monovalent to divalent cations. In the biological selector (with a retention time of 20 hours), while the organic load in the influent to the aeration basin decreased by about 50%, with an impact on reduced viscous bulking, pH value decreased from 12 to 6.5 due to fatty acids production. Adjustment of Na/Ca ratio improved bacterial surface hydrophobicity and prevented degradation of biological flocs. This resulted in improved sludge settleability. Application of this method improved sludge settling, made flocs stronger, and reduced effluent organic load (COD) to less than 150 mg/l, indicating stability of the system.
https://www.wwjournal.ir/article_2431_cbd8b8aaea9d44f3a772d870f49c4144.pdf
کارخانههای نوشابهسازی
قابلیت تهنشینی
لجن فعال
انتخابگر بیولوژیک
Soft Drink Industry
Viscous Bulking
Activated sludge
Biological Selector
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2007-06-01
18
2
53
63
2432
Research Paper
اثرات کاربرد لجن فاضلاب بر عملکرد و جذب عناصر توسط بوته جو مطالعه موردی: لجن تصفیهخانه شهر اهواز
Effects of Amended Sewage Sludge Application on Yield and Heavy Metal Uptake of Barley: A Case Study of Ahvaz Sewage Treatment Plant
مصطفی چرم
mchorom@yahoo.com
1
محدثه آقایی فروشانی
2
استادیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز
دانشآموخته دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز
یکی از جنبههای مورد مطالعه درباره کودهای آلی نظیر لجن فاضلاب که به اراضی کشاورزی افزوده میشوند، بررسی مسائل زیستمحیطی مرتبط با استفاده از این کودها همانند میزان جذب عناصر سنگین توسط محصولاتی که در خاکهای تیمار شده با این کودها کشت میگردند، میباشد. هدف از این تحقیق بررسی اثرات لجن فاضلاب بر جذب عناصر پر مصرف (K, P, N) و عناصر کم مصرف (Zn , Fe) و عناصر سنگین سمّی (Cd , Pb) و عملکرد کل گیاه جو بود. این مطالعه در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی اهواز با دو سطح لجن 50 و 100 تن در هکتار و تیمار شاهد (بدون کود) در چهار تکرار و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی اجرا گردید. آزمایش در طول یک دوره رشد گیاه جو انجام گرفت. نمونهبرداریهای گیاه در سه زمان علوفه تازه ( 50 روز پس از کشت)، قبل از خوشه رفتن (90 روز پس از کشت) و موقع برداشت (6 ماه پس از کشت جو) انجام شد. نمونهبرداریهای گیاه جهت تعیین غلظت عناصر پر مصرف و عناصر سنگین در بخشهای ساقه، برگ، کاه و دانه جو انجام شد. نتایج تجزیه گیاه نشان میدهد لجن فاضلاب باعث افزایش معنیدار نیتروژن، فسفر، پتاسیم و کادمیوم در مقایسه با شاهد در بخشهای رویشی گیاه میشود. تجزیه دانه جو هم نشان داد که افزودن لجن فاضلاب موجب افزایش معنیدار نیتروژن، فسفر، پتاسیم، روی و آهن در دانه، نسبت به شاهد میشود. عملکرد علوفه جو هم در تیمار لجن 100 تن در هکتار در مقایسه با شاهد افزایش معنیدار داشت. عملکرد دانه جو در دو سطح لجن با شاهد افزایش معنیداری را نشان داد. نتایج این تحقیق نشان میدهد که لجن فاضلاب غلظت عناصر سنگین را در گیاه افزایش داده و از حد مجاز بیشتر بود ولی در حد سمّیت نبوده است. بنابراین برای استفاده از لجن فاضلاب در خاکها با توجه به مقدار افزایش عناصر مذکور به خاک و مقدار جذب شده توسط گیاهان، لازم است که حد آستانه سمّیت برای هر فلز، بسته به نوع گیاه و نوع خاک و شرایط محیطی مکان کاربرد لجن فاضلاب تعیین گردد و مقادیر کاربرد لجن براساس آن ارزیابی شود. ضمنا" به دلیل شوری موجود در لجن فاضلاب، کاربرد آن فقط برای کشتهای آبی با آب مناسب توصیه میگردد. استفاده از لجن برای پرورش محصولاتی که مستقیماً توسط انسان مصرف نمیشود، پیشنهاد میگردد.
One aspect of sewage sludge application as an organic fertilizer on agricultural farms is environmental pollution concerns such as heavy metals uptake by plants. The aim of this study was to investigate the influence of amended sewage sludge application on yield and heavy metal uptake of Barley. This study was carried out over a period of barley growth with two treatments of sewage sludge (50 and 100 ton/ha) and control treatment with four replicates arranged in a randomized complete block design. Plant samples were taken at three intervals (50, 90, and 180 days after sowing). The samples were prepared for measuring nutrients and heavy metals in stem, leaf, straw, and grain. Results of plant analysis showed that application of sewage sludge increased nitrogen, phosphorous, potassium and cadmium in vegetative parts compared to control. Grain analysis showed that application of sewage sludge significantly increased nitrogen, phosphorous, potassium, iron, and zinc. Grass yield significantly increased in the plot treated with 100 ton/ha sewage sludge. Grain yield in the two treatments significantly increased. The results revealed that the sewage sludge increased heavy metals uptake by plants but still below standard levels. It is, therefore, necessary to use the quantities of the elements introduced into soil and absorbed by plants in order to determine the toxicity level for each metal taking into account factors such as plant and soil types as well as environmental conditions. This information can then be used to determine sludge application quantities in each case. Meanwhile, sludge application may only be recommended for irrigated crops receiving adequate irrigation water due to its salinity. Moreover, it cannot be recommended for irrigated crops directly consumed by man.
https://www.wwjournal.ir/article_2432_c207b1f2eb12c353d0e0733349931965.pdf
عناصر پر مصرف
عناصر سنگین
عملکرد جو
لجن فاضلاب
Macroelement
heavy metals
Barley Yield
sewage sludge
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2007-06-01
18
2
64
70
2433
Technical Note
کاربرد مهندسی ارزش جهت بهبود عملکرد امور مشترکین شرکت آب و فاضلاب مازندران
Application of Value Engineering to Improve upon Customer Services Performance in Mazandaran Water and Sewage Company
رضا توکلی مقدم
tavakoli@ut.ac.ir
1
امیر شکاری
2
محمد سهرابی
sohrabi11@yahoo.com
3
دانشیار گروه مهندسی صنایع، دانشکده فنی، دانشگاه تهران
کارشناس شرکت فنی و مهندسی پیشگامان آریان راد
معاونت امور مشترکین شرکت آب و فاضلاب مازندران
با توجه به رقابت سازمانها در دهکده جهانی، مزیت رقابتی به سازمانهایی تعلق میگیرد که با تمرکز بر ارزش آفرینی و مشتری گرایی به نابسازی فعالیتهایشان همت گمارند. رقابت شدید، بنگاهها را نیازمند کاهش هزینههای محصول از طریق خلاقیت نموده است. در این میان مهندسی ارزش جهت شناسایی کارکردهای محصول/سرویس و ارائه آن در بیشترین ارزش با حداقل هزینه و بدون فدا شدن کیفیت و قابلیت ایمنی محصول/سرویس تعالی سازمانی را به همراه خواهد داشت. در این مقاله، با بهکارگیری روش مهندسی ارزش مطابق طرح کار انجمن بینالمللی مهندسی ارزش با ارائه گزینههای پیشنهادی مناسب به منظور بهبود عملکرد امور مشترکین آب و فاضلاب شهر ساری مبلغ 714 میلیون ریال و در سطح استان مازندران 4860 میلیون ریال صرفهجویی مالی حاصل شده است.
Over the course of producing and marketing goods and services, it appears that industry faces a new challenge in which information and science form the basis for any organizational movement. In this regard, the competitive preference of the organization concentrates on customer and value creation in the organization. Value engineering recognizes product/service functions and produces those with the maximum value at the lowest cost without the loss of production or service quality and safety. In this paper, using value engineering based on the international job plan of the SAVE (Society of American Value Engineering), various alternatives are proposed to improve upon the performance of Customer Services of Water and Sewage Co. The results indicate possible savings of about 714 Million Rials for the water authority in the city of Sari and 4860 Million Rials across Mazandaran Province.
https://www.wwjournal.ir/article_2433_84d76b1b309fd69c0661656666edec2f.pdf
ارزش
بهینهسازی
مهندسی ارزش
مدیریت بهبود
امور مشترکین شرکت آب و فاضلاب مازندران
Value
optimization
Value engineering
Improvement Management
Customer Services of Water and Sewage Co
per
مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهان
مجله آب و فاضلاب
1024-5936
2383-0905
2007-06-01
18
2
71
75
2434
Technical Note
طراحی طول گردنه جهت جداسازی یون مس (II) از آب به روش جزء به جزء با کف
Neck Height Design for Separation of Copper (II) from Wastewater Using Foam Fractionation
مینو الماسی
minooalmasi@yahoo.com
1
عضو هیئت علمی صنایع شیمیایی پژوهشکده تحقیقات توسعه فناوری فارس، پارک علم و فناوری فارس
امروزه علیرغم وجود منابع متعدد آب در مناطق مختلف، آب شیرین برای نیازهای انسان کافی نمیباشد. آلایندههای آب را میتوان به آلایندههای معلق و آلایندههای محلول در آب دستهبندی کرد. آلایندههای محلول شامل اسید و یونهای فلزی سنگین میباشد. روش جزء به جزء با کف، روش جدیدی است که اساس آن تفاوت در فعالیت سطحی است. جامدهای محلول در سطح حبابهای مایع جذب میشوند. هدف جداسازی یونهای فلزی از آب متفاوت است. این روش در ابتدا خالص سازی آب و نهایتاً جداسازی بعضی از یونهای با ارزش فلزی از آب را مدّ نظر قرار میدهد. آب آشامیدنی شهری با یک ماده کف ساز مخلوط میشود و به طور پیوسته به ستون وارد میشود، سپس کفهای ایجاد شده در سطح بالای مایع شروع به حرکت در قسمتی به نام گردنه میکنند و در نهایت کف حامل یونهای سنگین فلزی از یک طرف و آب تصفیه شده از طرف دیگر خارج میگردد. طراحی و بهینه کردن ارتفاع گردنه برای بهترین راندمان یونهای مس هدف این تحقیق است. با استفاده از آزمایشهای انجام گرفته، با افزایش طول گردنه تا ارتفاعی مشخص، نسبت غنیسازی افزایش مییابد. همچنین در هر ارتفاع مشخص گردنه، با افزایش غلظت یون فلز درصد بازیابی بهبود پیدا میکند.
In spite of different water resources available at many locations, adequate supplies of fresh water are rare for human demands due to various sources of pollution. Water pollutants can be classified as 1) suspended pollutants and, 2) dissolved pollutants. Dissolved pollutants consist of acids and heavy metallic ions. Foam fractionation method which is based on differences in surface activity is a new method whereby dissolved solids are adsorbed on the surface of liquid bubbles. Various purposes are served by the separation of metallic ions from water which include removal of metallic ions from water and extraction of precious metals from wastewater. In this method, water is mixed with a surfactant and fed continuously to a column. The supernatant foam thus formed starts to move along the column neck. Finally the foam breaks up into two fractions of heavy metal ions and pure water each leaving the column through separate outlets. In this study, neck height design and optimization is investigated to achieve the best copper ion removal efficiency. Based on our experiments, it was found that increasing neck height up to a certain height increased the enrichment ratio. Also increasing metal ion concentration for a given neck height improved recovery.
https://www.wwjournal.ir/article_2434_b6773f9f66222d838927f9a5761d95bb.pdf
روش جزء به جزء با کف
فلزات سنگین
یون مس
طراحی طول گردنه
Foam Fractionation
heavy metals
Copper Ion
Neck Height Design