مهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593625420141001Effect of Molasses on Phenol Removal Rate Using Pilot-Scale Anaerobic Reactorsتأثیر ملاس بر میزان حذف فنل توسط راکتورهای بیهوازی در مقیاس آزمایشگاهی2125605FAعبداله درگاهیمربی و عضو هیئت علمی گروه مهندسی بهداشت محیط، عضو مرکز تحقیقات توسعه اجتماعی و ارتقا سلامت، دانشگاه علوم پزشکی خلخال، اردبیل0000-0003-2929-2556علی الماسیاستاد گروه مهندسی بهداشت محیط، عضو مرکز تحقیقات توسعه اجتماعی و ارتقاء سلامت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاهمحمد سلطانیاناستادیار گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاهپریسا زارعیدانشآموخته کارشناسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاهامیرحسین هاشمیاناستادیار گروه آمار زیستی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاهحافظ گلستانی فردانشآموخته کارشناسی ارشد مهندسی بهداشت محیط، HSE مدیریت اکتشاف شرکت ملی نفتJournal Article20121128With the growing industrial and social development through time, toxic substances such as phenol and its derivatives are increasingly released into the environment from a variety of sources. The present study aims to investigate the effects of molasses on phenol removal. For this purpose, five pilot scale batch reactors (5 Erlenmeyer flasks equipped with the air and gas diffusion control system) were used in the laboratory scale. The volumes of the reactors were kept constant with a final volume content of 550 ml in each reactor. Phenol with a fixed concentration of 100 mg/l was tested under anaerobic conditions in each reactor in contact with beet molasses (organic matter used as the auxiliary substrate) with COD concentrations of 10000, 5000, 2000, 1000, and 500 mg/l over 5 retention times (10, 20, 30, 40, and 50 days). All the sampling and testing procedures wer e performed according to the standard methods. The results showed that in all the five experimental reactors, increasing retention time was accompanied by a continuous decline in initial phenol and COD concentrations. However, for each retention time, increasing COD concentration led to a decrease in COD removal efficiency such that increasing the initial COD concentration up to a certain level was associated with an increase in chemical oxygen demanding materials, but beyond this range, COD removal decreased slowly. It was also found that phenol removal increased with increasing retention time but it was not proportional to the concentration of the biodegradable COD. After 50 days of contact with 1000 mg/l of the supporting substrate, phenol removal in the reactors reached 98.62%. Another finding of the study was the fact that the highest phenol removal was achieved when 1000-2000 mg/l of biodegradable COD was used over 50 days of retention timeفنل و مشتقات آن از جمله مواد سمی هستند که در اثر پیشرفت زندگی انسان و توسعه صنعتی ناشی از آن، به منابع مختلف محیطی راه پیدا کردهاند. هدف از این پژوهش، تأثیر ملاس بر میزان حذف فنل توسط راکتورهای بیهوازی در مقیاس آزمایشگاهی بود. در این پژوهش، از پنج راکتور بسته( 5 ارلن مایر مجهز به سیستم کنترل نفوذ هوا و گاز) در مقیاس آزمایشگاهی استفاده شد. حجم راکتورها ثابت و حجم نهایی محتویات هر راکتور 550 میلیلیتر بود. در راکتورها، فنل با غلظت ثابت 100 میلیگرم در لیتر در مجاورت ملاس چغندر قند (ماده آلی قابل تجزیه زیستی بهعنوان سابستریت کمکی) وCOD با غلظتهای10000، 5000 ، 2000 ، 1000 و 500 میلیگرم در لیتر تحت شرایط بیهوازی مورد آزمایش قرار گرفت. برای هر غلظت از ماده آلی قابل تجزیه زیستی و فنل با غلظت ثابت، 5 زمان ماند (10 ، 20، 30، 40 و 50 روز) برای راکتورها در نظر گرفته شد. تمامی مراحل نمونهبرداری و انجام آزمایشها در این پژوهش مطابق با دستورالعملهای کتاب روشهای استاندارد انجام شد. در هر پنج راکتور با گذشت زمان، غلظت اولیه فنل و CODکاهش پیوستهای نشان داد، ولی برای هر زمان ماند مشخص با افزایش غلظت COD اولیه، میزان حذف آن کاهش یافت. افزایش غلظت COD اولیه تا یک محدوده مشخص با افزایش مواد آلی اکسیژنخواه همراه بود و بعد از این محدوده، از میزان حذف COD به آرامی کاسته شد. این پژوهش نشان داد میزان حذف فنل نیز با افزایش زمان ماند افزایش دارد، ولی با افزایش غلظت ماده قابل تجزیه زیستی متناسب نیست. پس از گذشت 50 روز در مجاورت 1000 میلیگرم در لیتر سابستریت کمکی، میزان حذف فنل در راکتورها به 62/98 درصد رسید. نتیجه بررسی نشان داد که بالاترین میزان حذف فنل در راکتورها در زمان ماند 50 روز و در غلظتهای 1000 تا 2000 میلیگرم در لیتر COD قابل تجزیه زیستی، رخ میدهد.https://www.wwjournal.ir/article_5605_43bb374ee3f8158e81cb50252d66f2eb.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593625420141001Development of Operation Management Model of Groundwater According to Nitrate Contaminationکنترل آلودگی نیترات در آب زیرزمینی با استفاده از مدل بهینهسازی13206530FAالهه پورفرح آبادیکارشناسی ارشد گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشکده مهندسی آب و خاک، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهرانمجید خیاط خلقیدانشیار گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشکده مهندسی آب و خاک، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهرانکوروش محمدیدانشیار گروه مهندسی آبیاری و زهکشی، دانشگاه تربیت مدرس، تهرانJournal Article20130218Nitrate is one of the most important groundwater pollutants with such different sources as chemical fertilizers, pesticides, or domestic and industrial wastewater. In this research, the optimal operation of groundwater wells in aquifers with nitrate pollution is investigated using simulation and optimization techniques. For the simulation part, an artificial neural network (ANN) model is developed, and for the optimization model, the particle swarm optimization (PSO) is used. Considering the high nitrate concentration in Karaj area and its increase in recent years, the northern part of this aquifer is selected as a case study to apply the proposed methodology. A seasonal ANN model is developed with input layers including well discharge in the current and previous seasons, nitrate concentration in the previous season, aquifer thickness, and well coordinates, all selected based on sensitivity analysis. The results of PSO algorithm shows that nitrate concentration can be controlled by increasing or decreasing well discharge in different zones. Therefore, it is possible to reduce nitrate concentration in critical areas by changing the spatial distribution of groundwater extractions in different zones keeping the total discharge constant.نیترات یکی از مهمترین آلایندههایی است که از منابع مختلف مانند کودهای شیمیایی، آفتکشها و یا فاضلابهای خانگی و صنعتی وارد آبهای زیرزمینی میشود. در این پژوهش بهمنظور مدیریت بهینه آبخوانهای آلوده به نیترات، از مدل شبکه عصبی مصنوعی برای شبیهسازی تغییرات غلظت نیترات استفاده شد و بهمنظور استخراج مقادیر بهینه برداشت از آبخوان آب زیرزمینی، با حفظ محدودیت غلظت نیترات در حد استاندارد، از یک مدل بهینهساز استفاده شد. برای دستیابی به این هدف از مدل بهینهسازی مجموعه ذرات بهره گرفته شد. با توجه به این که در سالهای اخیر، آلودگی غلظت نیترات در آبخوان کرج افزایش یافته است، بخشی از این آبخوان بهعنوان مطالعه موردی در نظر گرفته شد. پارامترهای ورودی مدل شبکه عصبی مصنوعی، شامل میزان برداشت در طول فصل بررسی و فصل قبل، مقادیر غلظت نیترات در فصل قبل، ضخامت لایه اشباع و طول و عرض جغرافیایی هر ناحیه بود؛ این پارامترها پس از آنالیز حساسیت، انتخاب شدند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که بر اساس الگوریتم بهینهسازی مجموعه ذرات، مدیریت بهینه غلظت نیترات، مستلزم کاهش و یا افزایش برداشت از نواحی مختلف نسبت به شرایط فعلی برداشت در منطقه است. لذا با ثابت نگه داشتن کل برداشت از محدوده و با اندکی تغییرات منطقهای در میزان برداشت در آبخوان آلوده کرج، میتوان از افزایش غلظت نیترات در نواحی بحرانی جلوگیری نمود.https://www.wwjournal.ir/article_6530_05fd8f26df2ee8b4daf0cf27b4532cfb.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593625420141001Detection and Determination of Chlorophylls a and b in Karaj , Taleghan and Latian Reservoirs by High Performance Liquid Chromatography(HPLC/UV-VIS)شناسایی و اندازه گیری مقادیر کلروفیل هایa و b در سدهای کرج، طالقان و لتیان با استفاده از روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا ( HPLC/UV-VIS)21265628FAاسفندیار جلیل زادهمتخصص پزشکی اجتماعی، مدیر آزمایشگاه مرجع، شرکت آب و فاضلاب استان تهران، تهرانمریم سلیمیکارشناس ارشد شیمی، آزمایشگاه مرجع، شرکت آب و فاضلاب استان تهران، تهرانپریسا روزبه نیاکارشناس ارشد شیمی، آزمایشگاه مرجع، شرکت آب و فاضلاب استان تهران، تهرانJournal Article20121007In this study detection and measurment of chlorophylls a and b by using high performance liquid chromatography (HPLC/UV-VIS) in Karaj,Taleghan and Latian Reservoirs were performed.The calibration graphs were linear with very good correlation coefficients (r > 0.999) for chlorophylls a and b. Samples were collected from Karaj, Taleghan, and Latian Reservoirs in duplicate for years 2012-2013. The avarage chlorophyll a and b in Karaj Resevoir were 4.5 and 0.028 µg/l, Taleghan Reservoir 2.4 and 0.04 µg/l, and Latian Reservoir 3 and 0.03 µg/l ,respectively, and in some cases less than detection limit (LOD). This study showed that high performance liquid chromatography is a valid method for determination of chlorophylls a and b in natural water samples in microgram per liter.در این تحقیق شناسایی و اندازهگیری مقدار کلروفیلهایa و b با استفاده از روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (UV-VIS/HPLC) انجام شد. منحنیهای کالیبراسیون برای کلروفیلهای a و b از نوع خطی و با ضریب رگرسیون (999/0 < r ) بهدست آمد. نمونهبرداری از سدهای کرج، طالقان و لتیان از آذرماه 1390 تا آذرماه 1391 بهصورت فصلی انجام شد. میانگین مقدار کلروفیل a و b طی چهار فصل سال در سد کرج بهترتیب ppb5/4 و ppb028/0 ، طالقانppb 4/2 و ppb04/0 و لتیان ppb3 وppb 03/0 بهدست آمد. بنابراین روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا یک روش معتبر و مطمئن برای اندازهگیری نمونههای دارای کلروفیل در حد ppbاست.https://www.wwjournal.ir/article_5628_376608d665b729df81adfd6247720e64.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593625420141001The Study of the Adsorption of Reactive Blue 19 Dye by Activated Carbon from Pomegranate Residueبررسی جذب سطحی رنگزای راکتیو آبی 19 توسط کربن فعال با منشاء پسماند انار27345615FAالهام رداییدانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده مهندسی عمران-محیطزیست، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهرانسید محمدرضا علوی مقدمدانشیار دانشکده مهندسی عمران- محیط زیست، دانشگاه صنعتی امیر کبیر، تهرانمختار آرامیاستاد، دانشکده مهندسی عمران- محیطزیست، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهرانJournal Article20121007Wastewater containing dyes can be dangerous and toxic. Therefore, simple and efficient treatment methods are investigated by the researchers. The main purpose of this research is preparing adsorbent from residuals and studying the performance of dye removal from aqueous solution. For this purpose, activated carbon based on pomegranate residual was prepared by phosphoric acid (37%) activation and was used to remove reactive blue 19 from aqueous solution. In addition to characterization of the activated carbon (morphological and textural properties of activated carbon), effect of operation parameters such as contact time, initial pH, adsorbent dose and initial dye concentration were evaluated on the dye removal. The surface area (S<sub>BET</sub>) of the activated carbon was determined as 572.53 m<sup>2</sup>/g and the maximum dye removal efficiency (98.16%) was observed at 5 minutes contact time, initial pH 11, 3.5 gr/L the adsorbent and 300 mg/L initial dye concentration. Finally, adsorption isotherms (Langmuir, Freundlich and Temkin) and kinetic studies (the pseudo first-order, pseudo-second-order, Elovich and intraparticle diffusion kinetic models) studies showed the adsorption process follows a Langmuir isotherm equation (R<sup>2</sup>=0.955) and the pseudo-second order kinetic model (R<sup>2</sup>=0.997).فاضلابهای حاوی رنگزاها خطرات متعددی دارند. از اینرو روشهای تصفیه ساده و کارآمد این نوع فاضلابها، مورد توجه محققان بوده است. هدف اصلی این تحقیق، تهیه جاذب با استفاده از ضایعات و بررسی عملکرد آن در حذف رنگزا از محلول آبی بود. به این منظور، کربن فعال بر پایه پسماند انار و فعالسازی شیمیایی بهوسیله اسید فسفریک 37 درصد (PRAC37) تهیه شده و جذب رنگ راکتیو آبی 19 توسط آن مطالعه شد. همچنین، علاوه بر تعیین مشخصات کربن فعال (خصوصیات مورفولوژی و مشخصات بافتی آن)، اثر فاکتورهایی همچون زمان تماس، pH اولیه، میزان جاذب و غلظت اولیه رنگزا بر بازدهی حذف مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده سطح ویژه بالای کربن فعال تهیه شده از پسماند انار (53/572 مترمربع بر گرم) بود. بیشینه حذف رنگزا با راندمان 16/98 درصد از محلول در مدت زمان 5 دقیقه، pH اولیه 11، میزان جاذب 5/3 گرم در لیتر و غلظت اولیه رنگزا 300 میلیگرم در لیتر بود. در پایان، مطالعه ایزوترم جذب (لانگمیر، فروندلیچ و تمکین) و سینتیک جذب (مرتبه شبه اول، مرتبه شبه دوم، الوویچ و نفوذ بین ذرهای) انجام شد که نتایج، نشاندهنده مطابقت فرایند یاد شده از ایزوترم لانگمیر (955/0R<sup>2</sup>=) و سینتیک مرتبه شبه دوم (997/0R<sup>2</sup>=) بود.https://www.wwjournal.ir/article_5615_c624fe24513459d259329df555ca2a3a.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593625420141001Evaluation of a Biofilter System for Removal of Hydrogen Sulfide Gas
(Case Study: Wastewater Pump Station of Khoramabad)ارزیابی عملکرد سیستم بیوفیلتر به منظور حذف گاز سولفید هیدروژن (مطالعه موردی: ایستگاه پمپاژ فاضلاب شهر خرمآباد)35436513FAمسعود طاهریوناستادیار، دانشکده مهندسی عمران، دانشگاه صنعتی اصفهانمسلم صالحی زیریدانشآموخته کارشناسی ارشد مهندسی عمران محیط زیست، دانشگاه خوارزمی تهرانغلامرضا اسداله فردیدانشیار گروه مهندسی عمران، دانشگاه خوارزمی تهرانحسین فاضلی پیشهکارشناس ارشد عمران محیط زیست، شرکت آبفای لرستان، خرمآبادJournal Article20121231Evaluation of a Biofilter System for Removal of Hydrogen Sulfide Gas (Case Study: Wastewater Pump Station of Khorramabad) Abstract The biofilter system is one of the methods commonly used for the removal of hydrogen sulfide as the main source of odors emitted from wastewater facilities. The system is based on using the contaminant material as bedding to feed microorganisms. To achieve the desirable removal efficiency, it is, therefore, essential to create the proper conditions for the bacteria to grow on the bedding. In this study, a pilot-scale biofilter made of compost and woodchip (with a compost/woodchip ratio of 5:1) was used as the bedding material at Khorrmabad wastewater pumping station to investigate the performance of the system under real conditions. The experiment was carried out over 75 days during which time the input and output H<sub>2</sub>S concentrations were measured on a regular basis. Moisture was adjusted between 40% and 60% throughout the experiment to provide optimal conditions for bacterial growth. The results showed that the concentration of H<sub>2</sub>S emitted from the pumping station during 24 hours varied greatly between 0 and 48 PPM. The maximum adsorption capacity of the biological bedding was recorded at 2.874 g/m<sup>3</sup>.hr and the mean efficiency of H<sub>2</sub>S removal including the startup time was 89%. The mean performance efficiency during the biological activity after the startup was recorded at 98%.یکی از روشهای حذف گاز سولفید هیدروژن، که عامل اصلی بوی منتشره از تأسیسات فاضلاب شهری است، استفاده از سیستمهای بیولوژیکی نظیر بیوفیلتر است. مکانیسم عملکرد این روش، استفاده از ماده آلاینده بهعنوان یک منبع تغذیه برای میکروارگانیسمها است. لذا فراهم ساختن شرایط مطلوب برای رشد باکتریهای بستر، دارای اهمیت فراوانی است. در این تحقیق با ساخت بیوفیلتری از جنس بستر کمپوست و تراشههای چوب (به نسبت وزنی 5:1) در مقیاس پایلوت، و راهاندازی آن در یک ایستگاه پمپاژ فاضلاب در شهر خرمآباد، سعی شد که عملکرد سیستم بیوفیلتر در شرایط واقعی بررسی شود. مدت زمان راهبری سیستم، 75 روز بود که در طی این بازه زمانی، غلظت ورودی و خروجی گاز سولفید هیدروژن اندازهگیری شد. سیستم در دمای محیط راهبری شد و سعی شد میزان رطوبت بهینه برای رشد مطلوب جمعیت میکربی بستر، در بازه 40 تا 60 درصد حفظ شود. نتایج نشان میدهد که میزان گاز سولفید هیدروژن منتشر شده از ایستگاه پمپاژ در طول 24 ساعت شبانه روز بسیار متغیر و در بازه ppm 48-0 قرار دارد. بیشترین ظرفیت جذب توسط این بستر بیولوژیکی g/m<sup>3</sup>.hr 874/2 بوده و میانگین راندمان حذف با احتساب دوره راهاندازی 89 درصد و میانگین عملکرد در دوره فعالیت بیولوژیکی پس از راهاندازی 98 درصد بوده است.https://www.wwjournal.ir/article_6513_b13a08d04950620d6d8d22f238f283d2.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593625420141001Evaluation of Spatial Distribution of Soil Cadmium and Cadmium Hot Points in a Part of an Arable Lands in West of Shiraz in Fars Province by Kriging Methodارزیابی توزیع مکانی و تعیین نقاط بحرانی آلودگی کادمیم در بخشی از زمینهای کشاورزی غرب شیراز به روش کریجینگ44506253FAعلی کسراییاناستادیار، گروه خاکشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات تهراننجفعلی کریمیاناستاد، بخش علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیرازوحید غفوریدانشآموخته کارشناسی ارشد منابع آب، دانشگاه آزاد اسلامی، شیرازJournal Article20121029Soil pollution, in general, and heavy metals contamination, in particular, are problems of modern life. In this context, surveying contaminated soils becomes essential for keeping away human food chains from dangerous heavy metals. This study was conducted to evaluate soil Cd-contamination in part of the arable lands in Bizaa, west of Shiraz. Soil samples were randomly collected from an area of 800,000 m<sup>2</sup>, prepared, and analyzed for Cd concentration. Analysis of variograms showed that the structural component moderately dominated the randomized component and that the range of special dependency was 2300 m. Ordinary kriging was used for mapping and estimation variances were calculated. Based on the Cd contamination standard threshold (3mg/Kg), the map thus prepared indicated that about 80 percent of the study area was polluted and that the hot point was located in the southern stretches of the study area. The non-existence of industrial activities and the absence of point Cd distribution indicated that soil pollution in the area must have been caused by human activities such as farming. The excessive consumption of chemical fertilizers, especially phosphates, in agricultural activities and sludge application seem to be the main suspects of soil Cd contamination. Further investigation is needed into the agricultural history of the area to determine the main causes of Cd contamination in this area.توسعه صنعتی، سبب پراکندگی فلزات سنگین از جمله کادمیم در محیط زیست و بهویژه در خاک شده است. استفاده از پساب و لجن فاضلاب و همچنین ناخالصی کودهای فسفاته، امکان گسترش آلودگی کادمیم در زمینهای کشاورزی را بیشتر کرده و لزوم پیمایش این آلودگی را جدیتر مینماید. اهمیت پیمایش آلودگی این عنصر همراه با کارایی روشهای زمین آمار برای تعیین و پهنهبندی آلودگی کادمیم در 800 هکتار از منطقه کشاورزی غرب شیراز (بیضا) با 19 نمونه تصادفی انجام شد. با مقایسه روشهای مختلف زمین آماری، روش کریجینگ بهعنوان مناسبترین روش شناخته شد. نتایج حاصل بیانگر این بود که آلودگی منطقه به درجات مختلفی از کادمیم 80 درصد و بیشتر در بخش جنوبی متمرکز بوده است. تجزیه و تحلیل واریوگرام بهدست آمده نشان داد که 55 درصد از تغییرات، ناشی از جز ساختاری و باقیمانده از بخش تصادفی است. با توجه به عدم وجود آلودگیهای نقطهای در منطقه از یک طرف و وسعت کم منطقه همراه با ضریب تغییرات زیاد اندازهگیری شده (60 درصد) از طرف دیگر به نظر میرسد که احتمالاً منشا اصلی کادمیم خاک، انسانزاد بوده و در این میان، فعالیتهای کشاورزی عامل اصلی آلودگی خاکهای این منطقه است.https://www.wwjournal.ir/article_6253_fce7aaaead9bf1303bb224a9fa734165.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593625420141001Lead Removal from Aqueous Solution Using Date-Palm Leaf Ash in Batch Systemحذف سرب از محلول های آبی با استفاده از خاکستر برگ نخل در سیستم جذب ناپیوسته51585612FAعلی محمد صنعتیاستادیار گروه مهندسی محیط زیست، پژوهشکده خلیج فارس، دانشگاه خلیج فارس، بوشهرنادر بهرامی فراستادیار گروه مهندسی محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس، نورزهرا مهرباناستادیار گروه تکنولوژیهای نوین، پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، تهرانحبیب ا... یونسیدانشیار گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس، نور0000-0003-3664-9525Journal Article20130126In this study potential usefulness of date-palm leaf (<em>Phoenix</em> dactylifera) ashes as an inexpensive adsorbent for Pb(II) ions has been demonstrated. For this purpose, some variables such as pH, Pb (II) ion concentrations, adsorbent dosage and temperature in batch systems were investigated. The obtained results showed that the optimum pH for removal of Pb (II) ions from aqueous solutions was equal to 5. Also, the adsorption efficiency at 60 minutes with 50, 100, 150, 200, 250 and 300 mg/l Pb(II) concentrations were 99.46, 91.47, 80.49, 69.62, 57.34 and 51.29% respectively, by 0.5 g/l adsorbent dosage and at temperature of 20˚C. Consideration of adsorbent in this study showed that with increasing of adsorbent dosage from 0.1 to 2g/l the adsorption rate increased. Also, thermodynamic consideration showed that adsorption process was dependent to temperature and results showed that removal efficiency order was 40 ˚C > 30˚C > 20 ˚C. This study concluded date-palm leaf ashes, have good potential as an adsorbent to remove toxic heavy metals like lead from aqueous solutions.در این تحقیق قابلیت خاکستر برگ نخل کبکاب، بهعنوان یک ماده جاذب ارزان قیمت برای حذف یون سرب از محلول آبی مطالعه شد. متغیرها از قبیل pH، غلظت یون، مقدار جاذب و دما در سیستم ناپیوسته بررسی شد. نتایج نشان داد که pH بهینه برای حذف یون سرب برابر با 5 بود. همچنین کارایی جذب در مدت 60 دقیقه در غلظتهای 50، 100، 150، 200، 250 و 300 میلیگرم در لیتر با استفاده از 5/0 گرم در لیتر جاذب در دمای 20 درجه سلسیوس بهترتیب برابر با 46/99، 47/91، 49/80 ، 62/69، 34/57 و 29/51 درصد بهدست آمد. این مطالعه نشان داد که با افزایش مقدار جاذب از 1/0 تا 2 گرم در لیتر، میزان جذب افزایش مییابد. همچنین بررسی پارامتر گرمایی، نشان دهنده وابسته بودن فرایند جذب به دما بود و نتایج بیانگر ترتیب کارایی جذب بهصورت 40 > 30 > 20 درجه سلسیوس بود. بر اساس مدل لانگمیر، مقدار ثابت b برابر 152/0 و حداکثر جذب 2/35 بود. همچنین طبق مدل فروندلیچ، مقدار ثابت n که بیانگر شدت جذب است، برابر 5/4 بود. بر اساس مدل سیپس حداکثر جذب برای سرب 5/31 بود. این مطالعه نشان داد که خاکستر برگ نخل، پتانسیل خوبی برای حذف یون فلزات سنگین از محلول آبی دارد.https://www.wwjournal.ir/article_5612_3e7a860b4fdbba99e54e68f6c36d42f0.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593625420141001Investigating the Possibility of Using Water Treatment Plant Sludge in Brick Makingبررسی امکان استفاده از لجن تصفیهخانه آب در ساخت آجر59655631FAبابک حکیمیدانشآموخته کارشناسی ارشد، دانشکده مهندسی عمران و محیط زیست، دانشگاه تربیت مدرسحسین گنجی دوستاستاد، دانشکده مهندسی عمران و محیط زیست، دانشکده تربیت مدرس0000-0002-0539-9837نادر مختارانیاستادیار، دانشکده مهندسی عمران و محیط زیست، دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20130218Sludge dewatering and disposal is one of the most important steps in management of water treatment plants. Today, due to rising raw material costs and limited in resources, reuse of waste is taken into consideration more than the past. The main objective of this study was to investigate the feasibility of using water treatment plant sludge in brick making. For this purpose, samples of bricks with different sludge to clay ratios were prepared and characteristics of each were studied. Results show that increase in sludge part, lead to increasing of bricks pores, as well as water absorption capacity and decrease the compressive strength, density and weight of bricks. In this regard, the minimum permissive bricks compressive strength of 80 Kg/m<sup>2</sup> was achieved with 42% sludge to clay ratio. This ratio will be limited to 24% to allow maximum acceptable water absorption of 20%. Although water absorption is an important parameter for face bricks, but can be disregard (ignore) against compressive strength in load bearing walls. In this research by changes in the sludge ratio, various colors of bricks that makes it possible to use as face brick was generated. Bricks weight losses as well as reduction of building weight which use this type of brick is another result of the present study.آبگیری و دفع لجن از جمله مهمترین مراحل مدیریت تصفیهخانههای آب بهشمار میرود. امروزه بهدلیل بالا رفتن هزینه مواد اولیه و محدودیت در منابع، انتخاب روشهای استفاده از زائدات، بیش از پیش مورد توجه دستاندرکاران قرار گرفته است. هدف اصلی از انجام این پژوهش نیز بررسی امکان استفاده از لجن تصفیهخانه آب در ساخت آجر فشاری بود. به این منظور با استفاده از درصدهای مختلف وزنی لجن نسبت به رس، نمونههای مختلف آجر تهیه شد و مشخصههای هر یک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایشها نشان داد که با افزایش نسبت لجن به رس، میزان خلل و فرج و میزان درصد جذب آب توسط آجر افزایش و پارامترهای مقاومت فشاری، دانسیته و وزن آجر کاهش مییابد. در این خصوص بیشترین نسبت لجن به رس بهمنظور حفظ حداقل مقاومت فشاری (Kg/m2 80) مطابق استاندارد به میزان 42 درصد برآورد شد. این نسبت با لحاظ حداکثر میزان مجاز جذب آّب (20 درصد) توسط آجر به 24 درصد محدود میشود. از آنجا که میزان جذب آب توسط آجر فقط در خصوص آجرهای نما دارای اهمیت است، لذا میتوان از این پارامتر در برابر شاخص بسیار مهم مقاومت فشاری از لحاظ کاربرد آجر در دیوارهای باربر، چشمپوشی نمود. از نتایج دیگر این پژوهش میتوان به کاهش وزن آجر و در نتیجه کاهش وزن سازههایی که از این نوع آجر استفاده خواهند نمود، اشاره داشت. همچنین افزودن لجن به آجر باعث بهوجود آمدن رنگهای متنوع در آجرهای تولیدی میشود و قابلیت استفاده از آن بهعنوان آجرنما را ممکن میسازد.https://www.wwjournal.ir/article_5631_6b7b81fccb5600828892f31d74dac10b.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593625420141001The Effect of Using Sewage Sludge Ash with and without Nano Silica Particles on Properties of Self-compacting Cement Based Materialsبررسی عملکرد خاکستر لجن فاضلاب با و بدون نانو ذرات سیلیس در خواص مصالح پایه سیمانی خودتراکم66755614FAامین خوشروشدانشجوی کارشناسی ارشد گروه مهندسی عمران، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه ارومیه، ارومیههادی بهادریاستادیار گروه مهندسی عمران، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه ارومیه، ارومیهعلیرضا مناف پوراستادیار گروه مهندسی عمران، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه ارومیه، ارومیهJournal Article20120922Nowadays using pozzolanic materials is crucial as a replacement of needed cement, improving properties of cement based materials and saving costs. On the other hand sewage sludge is harmful to the environment and human health. So in this research the sewage sludge ash has been used as an artificial pozzolan to produce self compacting cement based materials which could be evaluated as a revolution in the concrete industry. The objective of this research was to accelerate the performance of sewage sludge ash by utilizing nano silica particles. This research includes 10 mix designs for self compacting mortar and concrete made up of binary and ternary cementitious blends of sewage sludge ash (0%,5%,10%,15%,20%) and nano silica (0%,1%). The results showed that by adding the sewage sludge ash, rheological and mechanical properties of the samples were reduced and for small percentages of sewage sludge ash, the durability characteristics were improved. The results also showed that adding nano silica improved the mechanical and durability properties of self compacting mortar and concrete. Finally in presence of nano silica, the reactivity of the sewage sludge ash was increased and its performance was improved.امروزه استفاده از مواد پوزولانی بهعنوان جایگزین بخشی از سیمان مصرفی و بهمنظور ارتقای خواص مصالح پایه سیمانی و صرفهجویی در هزینهها امری مهم است. از طرفی لجن فاضلاب بهعنوان یک پسماند خطرناک برای محیط زیست و سلامتی انسان مطرح است. در همین راستا در این پژوهش از خاکستر لجن فاضلاب بهعنوان یک پوزولان مصنوعی برای ساخت مصالح پایه سیمانی خودتراکم که بهعنوان انقلابی در صنعت بتن مطرح میباشند، استفاده شد. هدف از این پژوهش، تسریع در عملکرد خاکستر لجن فاضلاب با استفاده از نانو ذرات سیلیس در جهت بهکارگیری صنعتی این ماده در تولید مصالح پایه سیمانی خودتراکم بود. در این پژوهش 10 طرح اختلاط با درصدهای مختلف جایگزینی خاکستر لجن (0، 5، 10، 15 و20 درصد) و نانوسیلیس (0 و 1 درصد) برای تولید نمونههای دو جزئی و سه جزئی ملات و بتن خودتراکم، طراحی شده و خواص آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان میدهند که با افزودن خاکستر لجن فاضلاب، خواص رئولوژیک و مکانیکی نمونهها افت پیدا کرده و خواص دوامی آنها در حضور درصدهای پایین این پوزولان بهبود مییابد. با افزودن نانوسیلیس نیز خواص مکانیکی و دوامی نمونهها بهبود مییابد. همچنین حضور نانوسیلیس در کنار ذرات خاکستر لجن باعث افزایش واکنشپذیری این پوزولان شده و عملکرد این ماده را بهبود میبخشد.https://www.wwjournal.ir/article_5614_7863349134f93504afcca4cdd69675b1.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593625420141001Sewer Networks Optimization by Particle Swarm Optimization with Abilities of Fly-Back Mechanism and Harmony Memoryبهینهسازی شبکههای فاضلاب با الگوریتم دسته ذرات با قابلیت پرواز بازگشتی و مجهز به حافظه هارمونی76877295FAمحسن نفیسیدانش آموخته دانشکده مهندسی عمران، دانشگاه صنعتی اصفهانآزاده احمدیاستادیار، دانشکده مهندسی عمران، دانشگاه صنعتی اصفهانJournal Article20140221Lack of an efficient sewer network in urban areas threatens public health and may give rise to contagious diseases. Various optimization methods have been developed for use in designing sewers networks in response to a number of requirements such as the high costs of constructing sewer networks, financial limitations, the presence of both discrete and continuous decision variables, and the nonlinear time complexity of such design problems. In this study, the particle swarm optimization algorithm (PSO) with the capability of “fly-back” mechanism equipped with the harmony search (HPSO) is used for the optimization of sewers network designs. The objective function consists of minimizing the excavation and embedding costs of commercial pipes. The fly-back mechanism and the harmony memory method are used to prevent leaving out variables from the feasible space of the problem in an attempt to enhance model efficiency. Model constraints are satisfied at two levels, which leads to the desirable convergence of the PSO algorithm as compared to the conventional penalty methods in alternative evolutionary algorithms. In order to determine the admissible decision variables, the Manning equation is used as a hydraulic model. The performance of the proposed algorithm is shown by presenting two examples of sewer networks. Compared to the PSO algorithm used in sewer network optimization models, the proposed model exhibits a tangible improvement in cost reduction and a higher computational stability.نبود یک شبکه فاضلاب کارا، باعث بهخطر افتادن سلامت عمومی و شیوع بیماریهای واگیردار در جوامع شهری میشود. هزینههای زیاد احداث این شبکهها و وجود محدودیتهای مالی، سبب ورود روشهای مختلف بهینهسازی در طراحی این شبکهها شده است. مسئله طراحی شبکههای فاضلاب، دارای متغیرهای تصمیم گسسته و پیوسته همزمان است. علاوه بر آن، پیچیدگی زمانی غیرخطی اینگونه مسائل باعث استفاده از روشهای مختلف بهینهسازی در طراحی شبکههای فاضلاب شده است. در این پژوهش، از الگوریتم دسته ذرات با قابلیت پرواز بازگشتی و مجهز به حافظه هارمونی در بهینهسازی شبکههای فاضلاب استفاده شد. تابع هدف، شامل حداقل کردن هزینههای حفاری و تهیه لولههای شبکه، با توجه به قطرهای موجود در بازار بود. استفاده از مکانیسمهای پرواز بازگشتی و حافظه هارمونی، مانع از پرواز بیثمر ذرات و افزایش کارایی و ثبات محاسباتی الگوریتم دسته ذرات میشود. در مطالعه حاضر، قیود مسئله بهینهسازی شبکههای فاضلاب در دو سطح، بررسی و ارضا شدند که موجب همگرایی مطلوب الگوریتم ذرات، در مقایسه با روشهای معمول جریمهدهی در سایر روشهای تکاملی شد. برای تعیین فضای امکانپذیر متغیرهای تصمیم، از مدل هیدرولیکی معادله مانینگ استفاده شد. کارایی الگوریتم با ارائه دو نمونه از شبکههای فاضلاب نشان داده شد. نتایج، بهبود محسوسی در کاهش هزینهها نسبت به دیگر الگوریتمها و ثبات محاسباتی بیشتری را نسبت به دسته ذرات استاندارد در بهینهسازی شبکههای فاضلاب نشان داد.https://www.wwjournal.ir/article_7295_697ef49dea42991c0735e6f5c71b1d46.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593625420141001Developing an Adaptive Neuro-fuzzy Model to Predict the Maximum Daily Discharge Using 5-day Cumulative Rainfallتوسعه مدل فازی- عصبی تطبیقی بهمنظور پیشبینی دبی بیشینه روزانه سیلاب با استفاده از بارش تراکمی پنج روزه88987294FAالهام فیروزنیادانشآموخته کارشناسی ارشد گروه آبخیزداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات تهران، ایرانمحمد مهدویاستاد گروه آبخیزداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی کرج، دانشگاه تهران، تهران، ایرانشهاب عراقی نژاداستادیار گروه آبیاری و آبادانی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی کرج، دانشگاه تهران، تهران، ایرانسعید سلطانیدانشیار گروه آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20121029Rainfall is one of the factors involved in increasing soil moisture. Soil moisture, in turn, is a key parameter in the rise and fall of water in the soil which plays an important role in the rainfall-runoff process. It, therefore, requires to be carefully investigated in order to determine its effect on peak flood discharge. One method commonly used for this purpose is the CN-NRCS (curve-number method). Based on this approach, the sum of rainfalls during the 5 days preceding the flood event is taken to represent the soil moisture conditions prior to the event. Given the fact that natural phenomena are always associated with different degrees of uncertainty due to the involvement a multitude of factors, an efficient method for investigating their behavior is the Adaptive Neuro-Fuzzy Intelligent System (ANFIS). Here, we used ANFIS for determining the effect of rainfalls over the five days prior to the flood event in order to predict the maximum daily flood discharge. The model employed the two training algorithms of Back Propagation and Hybrid, which were then tested using different statistical tests and the results were analyzed for each model. The results indicate that the hybrid method outperformed the back propagation method. The best correlation coefficient of the 5-day model was 0.985 and the RMSE (Root Mean Squared Error) was 0.162 in the hybrid method.در فرایند بارش رواناب، عوامل بسیاری دخالت دارند که با عدم قطعیت همراه هستند. یکی از فاکتورهای بسیار مهم در این فرایند، رطوبت اشباع پیشین خاک است. یکی از روشهایی که به این پارامتر توجه دارد، روش ارائه شده توسط سازمان حفاظت خاک آمریکا به نام شماره منحنی است. در این روش، مجموع بارشهای پنج روز پیش از رخداد دبی اوج سیل، بهعنوان نماینده شرایط رطوبتی پیشین خاک در نظر گرفته میشود. با توجه به این که پدیدههای طبیعی بهدلیل دخالت تعداد زیادی از عوامل و پارامترها با عدم قطعیت همراه هستند، یکی از ابزارهای کارآمد در بررسی رفتار این پدیدهها، مدلهای هوشمند فازی- عصبی تطبیقی هستند. از این رو در این پژوهش به بررسی اثر مجموع بارشهای پنج روزه در پیشبینی دبی بیشینه روزانه سیلاب با استفاده از مدلهای انفیس پرداخته شد. مدل مذکور با دو الگوریتم آموزشی پس انتشار و هیبرید آموزش دیده شد و سپس با استفاده از آزمونهای آماری مختلف مورد بررسی قرار گرفت. نتایج، کارآمدی مدل انفیس بهدست آمده را در بررسی ورودی بارش پنج روزه و خروجی دبی اوج سیل نشان داد. همچنین نتایج حاصل از روش هیبرید، عملکرد بهتری را نشان دادند. بهترین ضریب همبستگی برای مدل 5 روزه و به میزان 985/0 و ریشه میانگین مربعات خطا 162/0 در روش هیبرید بود.https://www.wwjournal.ir/article_7294_3833a442541b08b3f8335a9574fa2d22.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593625420141001Using Artificial Neural Networks to Estimate the Return Sludge Rate, A Case Study of Torbat Heydarieh Wastewater Treatment Plantپیشبینی نرخ برگشت لجن با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی، مطالعه موردی: تصفیهخانه فاضلاب تربت حیدریه991076031FAفتح الله غلامی بروجنیاستادیار گروه بهداشت محیط دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی ارومیهرضا ابراهیم پوراستادیارگروه الکترونیک دانشکده مهندسی برق وکامپیوتر دانشگاه تربیت دبیر شهید رجاییامیر حسن امیری فرددانشکده مهندسی برق و کامپیوتر دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهرانJournal Article20130124There are complex and nonlinear causal relationships among the different quality and quantity parameters of wastewater and return activated sludge, which is one of the most important parameters in the operation of activated sludge wastewater treatment plants. On the other hand, Artificial Neural Networks (ANNs) have advantages such as the ability to identify and extract complex and nonlinear causal relations using simple mathematical formulas, high generalizing power , and high speed that make them capable of being used as a powerful software in the operation of wastewater treatment plants. In this study, the application of artificial neural networks (ANNs) for determining the amount of return activated sludge in Torbat Heydarieh wastewater treatment plant is investigated based on one-year inlet flow data. The different parameters involved in this process such as inlet flow and temperature, inlet and outlet total suspended solids, inlet and outlet BOD<sub>5</sub> and COD, MLSS, and the amount of return activated sludge were collected and applied to MLP and RBF artificial neural networks (ANNs). Results showed thatMLP is capable of estimating the return activated sludge required in conventional biological wastewater treatment systems such as extended aeration and that its estimation accuracy is above 93%.بین پارامترهای مختلف کمّی و کیفی فاضلاب و میزان لجن برگشتی مورد نیاز، که یکی از مهمترین پارامترهای بهره برداری از تصفیهخانههای فاضلاب بهروش لجن فعال است، ارتباط علت و معلولی پیچیده و غیر خطی وجود دارد. همچنین شبکههای عصبی مصنوعی دارای مزایایی از قبیل قدرت یافتن روابط علت و معلولی پیچیده و غیر خطی توسط ابزارهای محاسباتی ساده ریاضی، داشتن قدرت تعمیم بالا و همچنین سرعت بالا در مرحله آزمایشاند و میتوانند بهصورت یک ابزار نرمافزاری در بهرهبرداری از تصفیهخانه فاضلاب مورد استفاده قرار گیرند. در این پژوهش میزان لجن برگشتی در تصفیهخانه فاضلاب شهر تربت حیدریه با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و با توجه به دادههای ورودی یکساله مورد بررسی قرار گرفت. پارامترهای مختلف تأثیرگذار در میزان لجن برگشتی از قبیل دبی و دمای فاضلاب ورودی، TSS، BOD<sub>5</sub>، COD ورودی و خروجی، غلظت لجن برگشتی، غلظت مواد معلق مایع مخلوط و همچنین میزان لجن فعال جمعآوری شده، به شبکههای عصبی MLP و RBF اعمال شد. نتایج این مطالعه نشان داد که شبکه عصبی مصنوعیMLP میتواند با دقت بیش از 93 درصد میزان لجن برگشتی مورد نیاز در سیستمهای متداول بیولوژیکی تصفیه فاضلاب بهروش هوادهی گسترده را پیشبینی نماید.https://www.wwjournal.ir/article_6031_08204e588223f1a6a380691c9d1d37dc.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593625420141001Modeling of Activated Sludge Process Using Sequential Adaptive Neuro-fuzzy Inference Systemمدل سازی فرایند لجن فعال با روش ترکیبی سیستم استنتاج فازی عصبی تطبیقی1081115630FAمهسا واجدیکارشناسی ارشد رشته طراحی، شبیهسازی و کنترل فرایند، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهرانشاهرخ شاه حسینیدانشیار گروه طراحی، شبیهسازی و کنترل فرایند، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهرانJournal Article20120418In this study, an adaptive neuro-fuzzy inference system (ANFIS) has been applied to model activated sludge wastewater treatment process of Mobin petrochemical company. The correlation coefficients between the input variables and the output variable were calculated to determine the input with the highest influence on the output (the quality of the outlet flow) in order to compare three neuro-fuzzy structures with different number of parameters. The predictions of the neuro-fuzzy models were compared with those of multilayer artificial neural network models with similar structure. The comparison indicated that both methods resulted in flexible, robust and effective models for the activated sludge system. Moreover, the root mean square of the error for neuro-fuzzy and neural network models were 5.14 and 6.59, respectively, which means the former is the superior method.در این مطالعه، از سامانه استنتاج فازی-عصبی تطبیقی برای مدلسازی فرایند تصفیه فاضلاب لجن فعال پتروشیمی مبین استفاده شد. این مدل برای پیشبینی غلظت اکسیژن مورد نیاز شیمیایی خروجی مورد استفاده قرار گرفت و ضریب همبستگی بین پارامترهای ورودی و کیفیت جریان خروجی محاسبه شد. پارامتر ورودی با بیشترین تأثیر بر کیفیت جریان خروجی تعیین شد و بر اساس آن، سه ساختار فازی- عصبی تطبیقی مستقل با تعداد پارامترهای گوناگون بررسی شد. پیشبینیهای مدلهای فازی- عصبی تطبیقی با پیشبینیهای مدل شبکه عصبی مصنوعی چندلایه با ساختاری مشابه مقایسه شدند. بررسی نتایج بهدست آمده نشان میدهد که هر دو روش هوش مصنوعی، روشهای مدلسازی منعطف، با دوام و مؤثری را برای سیستم لجن فعال ارائه میدهند. همچنین، پس از مقایسه خطای پیشبینی هر یک از این دو روش، مشاهده میشود که با استفاده از سیستم استنتاج فازی-عصبی تطبیقی (با مجذور میانگین مربعات خطای 14/5 برای دادههای آزمایش) میتوان به نتایج بهتر و بازدهی بالاتری نسبت به شبکه عصبی مصنوعی (با مجذور میانگین مربعات خطای 59/6 برای دادههای آزمایش) دست یافت.https://www.wwjournal.ir/article_5630_6c76f39860f3bf6e037d1694a4f47bb6.pdfمهندسین مشاور طرح و تحقیقات آب و فاضلاب اصفهانمجله آب و فاضلاب1024-593625420141001Multi Attribute Decision Making Approach for the Selection of Urban Wastewater Systemانتخاب سیستم مناسب جمعآوری فاضلاب شهری با رویکرد تصمیمگیری چندشاخصه1121175096FAمهرداد میرابیکارشناس ارشد عمران آب، دانشگاه فردوسی مشهدحجت میان آبادیدانشجوی دکترای منابع آب، دانشگاه دلفت هلندمحمدباقر شریفیدانشیار، دانشکده مهندسی، دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20121017Implementation and operation of municipal wastewater collection systems is an essential part of qualitative water resource management. In this paper, the most appropriate alternative among a set of limited of wastewater collection systems was selected using different quantitative and qualitative attributes. Moreover, the impact of risk attitudes of decision makers (DMs) on selection of the most preferred alternative was evaluated. As a case study the best alternative was examined using four MADM methods including Simple Additive Weighting (SAW), Compromise Programming (CP), TOPSIS, and Hybrid Weighted Averaging (HWA) to validate the application of RB-MADM methods in wastewater collection systems. Then, the impact of selection of MADM method on the final outcome was studied and the results were compared.اجرای شبکههای جمعآوری فاضلاب یکی از راههای موثر در مدیریت کمّی و کیفی منابع آب است. در این مقاله، گزینه مناسب شبکه فاضلاب شهری با استفاده از شاخصها و معیارهای مختلف کمّی و کیفی انتخاب و تأثیر میزان ریسکپذیری و ریسکگریزی تصمیمگیران در انتخاب تصمیم نهایی بررسی شد. انتخاب سیستم مناسب جمعآوری فاضلاب شهری بهعنوان یک مطالعه کاربردی با استفاده از چهار روش تصمیمگیری مجموع ساده وزین (SAW)، روش برنامهریزی سازشی (CP)، TOPSIS و عملگر میانگین وزنی مرکب (HWA) مورد بررسی قرار گرفت و تأثیر انتخاب روش تصمیمگیری در رتبهبندی نهایی گزینهها با استفاده از روشهای ذکر شده بررسی و نتایج حاصل با یکدیگر مقایسه شد.https://www.wwjournal.ir/article_5096_afd18933ad159134d166a8939dd3b5df.pdf